,"كتاب حاضر، داستاني از ماجراي دختري باهوش و سرزنده به نام «جودي ابوت» است كه در يك پرورشگاه نگهداري ميشود، او خاطرات دوران تحصيل خود در كالج را براي يك مرد ثروتمند ناديده به نام «جان اسميت» مينويسد. او از «جان اسميت» در ذهن خود سايهاي بر روي ديوار با پاهاي دراز ساخته و در نامههايش او را «بابا لنگدراز» خطاب ميكند. رمان بهصورت نامهنگاري نوشته شده و او در هر نامه قسمتي از زندگي شخصي خود، ارتباطش با ديگران و حتي احساسات خود را به بابا لنگدراز بروز ميدهد."